استراتژی چند لایه صادراتی در بورس کالا

ترسیم استراتژی صادراتی بورس کالا شاید یکی از محورهای اصلی دست یافتن به اهداف این نهاد مالی باشد. حال که بورس کالا توانسته است جایگاه خود را در بازارهای داخلی حفظ و تثبیت کند، زمان آن فرارسیده که با تغییر رویکردی جدی اهداف صادراتی آن نیز محقق شوند؛ بنابراین ترسیم استراتژی صادراتی در بورس کالا می‌تواند نقشه راه آینده این بورس به شمار بیاید.

به گزارش روابط عمومی انجمن صنفی تولیدکنندگان لوله و اتصالات پلی اتیلن به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، ترسیم استراتژی صادراتی بورس کالا شاید یکی از محورهای اصلی دست یافتن به اهداف این نهاد مالی باشد. حال که بورس کالا توانسته است جایگاه خود را در بازارهای داخلی حفظ و تثبیت کند، زمان آن فرارسیده که با تغییر رویکردی جدی اهداف صادراتی آن نیز محقق شوند؛ بنابراین ترسیم استراتژی صادراتی در بورس کالا می‌تواند نقشه راه آینده این بورس به شمار بیاید. با توجه به این موارد، این مطلب با رویکردی رو به جلو تلاش دارد تا چارچوب‌های کلی استراتژی صادراتی بورس کالا را پیشنهاد دهد تا بتواند نقش خود را در توسعه و پیشبرد اهداف این بورس ایفا کند. ترسیم چارچوب‌های ابتدایی استراتژی صادراتی بورس کالا می‌تواند فضا را برای تدوین استراتژی نهایی بورس کالا هموارتر سازد تا در آینده بتوان چهره جدیدی از این بورس را در عرصه بین‌المللی مشاهده کرد.

 

چارچوب‌های کلی در استراتژی صادراتی بورس کالا

استراتژی یا راهبرد، مفهومی است که در بسیاری عرصه‌ها از جمله اقتصاد از کاربرد فراوانی برخوردار شده است. امروزه معنای ساده استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف که بخش‌ها و انواع مختلفی دارد. با توجه به این موارد هر برنامه‌ریزی جامعی برای دستیابی به هدف، به ذات خود یک استراتژی به حساب می‌آید كه به منظور فراهم آوردن برخی دستاوردها، روابط خود با محیط را سامان داده و منابع خویش را در جهت هدف به حركت در می‌آورد. درخصوص راهبرد صادراتی بورس کالا نیز این موارد آکادمیک را باید پایه و اساس برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات برای رونق فعالیت‌های صادراتی در این بازار رسمی کشور به حساب آورد. هم اکنون عرضه کالاهای مختلف در کنار حجم بالای معاملات سالانه، این پتانسیل را فراهم آورده است که چهره‌ای جدید از بورس کالا را در بازارهای صادراتی کشور شاهد باشیم. فارغ از بحث‌های منسجم موجود درخصوص انواع مختلف استراتژی، هم‌اکنون که بورس کالا تلاش دارد تا چهره‌ای صادراتی را از خود در بازارهای داخلی، منطقه‌ای و حتی جهانی به نمایش بگذارد، نیاز به وجود یک استراتژی قدرتمند و هماهنگ با تکیه بر انواع مختلف آن به ضرورتی انکار ناپذیر تبدیل شده است؛ راهبری چند لایه‌ای که بتواند اهداف مورد نظر را تشخیص داده و سپس برای نیل به آنها با برنامه‌ریزی مدونی، رویکردهای عملیاتی را مدیریت و هماهنگ کند.

 

با توجه به مفهوم استراتژی و نیاز به ترسیم یک استراتژی چند لایه صادراتی از بستر بورس کالا و برای ترسیم آن باید 4 بخش کلی را در تدوین راهبرد کلی مد‌نظر قرار داد. در گام اول باید اهداف موردنظر را مدون کرده و آن را به رشته تحریر درآورد. در گام دوم استراتژی‌های موردنظر را برای رسیدن به این اهداف درخصوص کالاهای مختلف و بازارهای گوناگون ترسیم کرد. در گام سوم مسیر استفاده عملی پتانسیل‌های موجود مخصوصا کالاهایی که توان صادراتی به بازارهای مشخصی را داشته باید بررسی کنیم و در گام پایانی منابع موجود، مسیرهای اجرایی در امر صادرات، مشکلات و موانع و همچنین چارچوب کلی فعالیت‌ها را لازم است به رشته تحریر در آورد. پس از بررسی این 4 گام کلی در استراتژی صادراتی بورس کالا، زمان اجرای فعالیت‌ها فرا خواهد رسید. هم‌اکنون که حضور در بازارهای صادراتی و افزایش حجم صادرات کالاهای مختلف به‌عنوان هدف اصلی برگزیده شده است می‌توان وارد گام دوم در برنامه‌ریزی‌های استراتژیک بورس کالا شد. به‌صورت دقیق تر و برای دست یافتن به یک استراتژی چند لایه باید دو بستر اساسی و کلی را در فرآیندهای صادراتی بورس کالا مد نظر قرار داد یکی بر مبنای بازارهای مختلف هدف و دیگری بر‌اساس کالاهای مورد نظر. حال پس از این تقسیم بندی دوگانه، استراتژی‌های مورد نظر در هر بخش را باید مورد‌نظر قرار داد که به بررسی آنها می‌پردازیم.

 

استراتژی صادراتی بر‌اساس بازارهای هدف

با توجه به جایگاه بورس کالا به‌عنوان مهم‌ترین‌ و بزرگ‌ترین بازار کالایی در کشور باید در گام اول بازارهای هدف مورد نظر را بررسی کرد و نقاط قوت و ضعف آنها را نیز شناسایی کنیم. با توجه به تجربه صادراتی موجود در کشور، باید بازارهای منطقه‌ای کشورهای همسو همچون عراق، افغانستان، سوریه و یمن و شاید روسیه را در درجه اول قرار داد؛ هرچند که جذابیت‌های صادراتی موجود در افغانستان نیز می‌تواند این کشور را در اولویت‌های اول قرار دهد. اولویت دوم را می‌توان کشورهای منطقه‌ای همچون پاکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، گرجستان، ترکیه، امارات متحده عربی و سایر کشورهای عضو GCC یا همان سازمان همکاری‌های اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار داد. اولویت سوم کشورهای شرق آسیا که ارتباطات تجاری گسترده‌ای با ایران دارند و خریدار بسیاری از مواد اولیه ایرانی هستند همچون چین، کره جنوبی، هند، مالزی، ویتنام حتی کشورهایی همچون اندونزی، فیلیپین و تایلند. به نظر می‌رسد ایجاد یک پایگاه برای تغذیه برخی از این کشورها که مراودات کمتری با ایران دارند بتواند در این راستا مفید واقع شود. اولویت چهارم کشورهای اروپایی خواهند بود که فعالیت‌های تجاری با این کشورها شاید سهولت بیشتری داشته باشد و با توجه به شرایط و هزینه‌های حمل‌و‌نقل و نیز توجیه پذیری بیشتراین بازارها می‌توان در مسیر زمان، اولویت‌های سوم و چهارم را با بررسی‌هایی تغییر داد. اولویت پایانی نیز به کشورهای MENA یا همان خاورمیانه و شمال آفریقا اختصاص خواهد یافت که در بخش‌های فوق به آن اشاره نشده است. البته باید کشورهای آمریکای جنوبی را نیز در همین رده بندی به حساب آورد که البته به دلایلی نکته جذابی نیست.

 

با توجه به موارد فوق باید به بررسی و بسیج توانمندی‌های موجود اقدام کرد. درخصوص کشورهای همسو یا همان اولویت‌های اول استفاده از توان سیاسی و دیپلماسی کشور در کنار توجه به نیازهای آنان همچنین استفاده از سیستم‌های مالی موجود، توافق‌های پولی دو‌جانبه و چند‌جانبه می‌تواند گام بزرگی در جهت تقویت حجم صادرات از بورس کالا باشد. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که پذیرش بورس کالای ایران به‌عنوان مرجعی مطمئن برای عرضه طولانی مدت و امن کالا نیاز به حضور در آن بازارها داشته و در این خصوص شاید تاسیس انبار در کشورهای مقصد بتواند در این چارچوب مفید واقع شود. در گام‌های بعدی و به منظور پوشش اولویت‌های دیگر باید به تجربه سایر صادرکنندگان و استفاده احتمالی از امکانات آنان دل خوش کرد؛ زیرا در هر حال در جهان رقابتی تجارت، وضعیت سختی حاکم است و یافتن بازارهای مصرف بسیار دشوار است. در این خصوص مدیریت و توالی منافع مشترک را می‌توان به‌عنوان نقطه قوتی در جهت کسب سهم بازار و گسترش آن محسوب کرد. در نهایت استفاده از پتانسیل‌های موجود، همکاری با شرکت‌های صادرکننده و استفاده حداکثری از ظرفیت‌های دیپلماسی به کمک سفارتخانه‌ها و وابسته‌های تجاری، مسیری است که می‌تواند در این راستا مهم جلوه کند.

 

استراتژی صادراتی بر مبنای کالاهای مختلف

هرچند که بازارهای متفاوت با توجه به هزینه حمل اهمیت بسیاری دارد، ولی شاید مهم‌تر از آن راهبردی بر پایه کالاهای مختلف به شمار بیاید؛ زیرا هر کالا خود دنیایی متفاوت با کالایی دیگر دارد که باید به آن توجه کرد. برای بررسی این استراتژی نیز در ابتدا باید چارچوب‌های موجود در بورس کالا را شکست؛ یعنی خود را محدود به عرضه‌های موجود نکنیم. در صورت پذیرش این طرز فکر می‌توان کالاها را به دو بخش متفاوت تقسیم کرد؛ کالاهایی که هم‌اکنون در بورس کالا وجود دارند سپس کالاهایی که در بورس کالا عرضه نشده؛ ولی پتانسیل صادرات دارند. درخصوص کالاهای موجود در بورس کالا همچون محصولات کشاورزی، پتروشیمی و فلزات پایه و فولاد که هم اکنون داد و ستد آنها در حال انجام است، تجربه خوبی فراهم شده است. این در حالی است که جایگاه بورس کالا ذیل تبصره بند الف ماده 2 آیین‌نامه اجرایی ماده 37 قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر و ارتقای نظام مالی کشور به شدت تقویت شده و برای کالاهای پذیرش شده در بورس کالا، مازاد عرضه صرفا بر پایه فرآیند عرضه و تقاضا در رینگ داخلی پس از 3 نوبت عرضه و عدم معامله تعیین خواهد شد. حال با توجه به این ویژگی، ترسیم بازاری صادراتی به موازات بازار داخلی در بورس کالا توجیه‌پذیر است و هم‌اکنون نیز در حال ورود به بندهای قانونی است. با توجه به این شرایط از این پس باید برای صادرات عرضه‌های موجود از بستر بورس کالا راهکارهایی اندیشیده شود تا حجم صادرات این بخش از کالاها از این بازار رسمی افزایش یابد.

 

با توجه به شرایط پیشین صادراتی و ایجاد شرکت‌هایی معظم درخصوص صادرات باید به این نکته اذعان داشت که هم‌اکنون بورس کالا با رقبایی قدرتمند رو‌به‌رو است. بنابراین استناد به مصوبات قانونی در چارچوب ساختارهایی رسمی قطعا توجیه‌پذیر خواهد بود که این رویکرد در علوم استراتژیک به استراتژی ساختارگرایانه معروف است. در کنار این تلاش‌ها قطعا باید به سمتی حرکت کنیم که صادرات از بستر بورس کالا منافعی فراگیر داشته باشد تا هم خریدار نهایی و هم عرضه‌کننده اصلی، همگی از منافع آن منتفع شوند. برای دست یافتن به این هدف باید به سرمایه‌گذاری‌های جدید، ایجاد انبار و دفاتر صادراتی و همچنین افزایش توان بازاریابی بین‌المللی به کمک بدنه اصلی بورس کالا و هدایت صنعت گسترده کارگزاری دست زد. در این صورت صادرات از بورس کالا توجیه اقتصادی پیدا کرده و عرضه‌کنندگان اصلی خود راغب به عرضه در رینگ پتروشیمی بورس کالا خواهند بود. به نظر می‌رسد وجود انبار در مناطق آزاد تجاری و بعد از گمرک در ایران و سپس در اختیار گرفتن انبار در سایر بازارهای جهانی را باید مد نظر قرار داد؛ هرچند که این اقدام هزینه چندانی در‌بر‌ندارد، ولی موفقیت‌های بزرگی را به همراه خواهد داشت. پس از اطمینان از وجود انبار باید بدنه صنعت کارگزاری را به حرکت درآورد تا این بخش از ماموریت ذاتی خود را انجام دهد و به جای بازارهای داخلی، بازارهای صادراتی را نیز پوشش دهد؛ رخدادی که جسته و گریخته در برخی صنایع دیده شده ولی از بستر بورس کالا موفقیت‌های چندانی را شاهد نیستیم. در هر حال استفاده از تجربه معاملات قیر در بورس کالا می‌تواند در این مسیر راهگشا باشد؛ ولی رویکردهای جدیدی را باید در دستور کار قرار داد. درخصوص محصولات کشاورزی نیز باید به این نکته اشاره کرد که به‌صورت کلی هنوز هم تمامی نیازهای کشور به مواد غذایی به‌صورت کامل و جامع تامین نمی‌شود. بنابراین برخی عرضه‌های صادراتی این قبیل کالاها ممکن است مقطعی باشد که نقطه قوتی برای بورس کالا به شمار نخواهد آمد؛ هرچند که در تولید برخی کالاها موفقیت‌های بزرگی را شاهد بوده‌ایم. در نهایت باید به این نکته نیز اشاره کرد که کالاهایی همچون کود اوره، پلی‌اتیلن‌های ترفتالات بطری یا پلی‌اتیلن‌های سبک فیلم، هم‌اکنون به مقصد کشورهایی همچون عراق در حال صادرات است که در کنار هدف‌گذاری بازار پاکستان، می‌توان بخش بزرگی از صادرات این محصولات را از بستر بورس کالا مدیریت کرد.

 

کالاهای بالقوه

هم‌اکنون بازارهای منطقه‌ای و مخصوصا کشورهای همسو از لحاظ مختلف در منطقه، غالبا محصولات نهایی و همچنین برخی محصولات کشاورزی خاص را از ایران وارد می‌کنند که اغلب آنها در بورس کالا حضور ندارد. مواد غذایی، مصالح ساختمانی، محصولات نهایی در صنعت پتروشیمی و مصنوعات پلاستیکی همچنین محصولات فلزی، کالاهایی هستند که به کشورهای همسایه صادر می‌شوند؛ ولی غالب آنها در بورس کالا حضور ندارند. صادرات این بخش از محصولات شاید در نگاه اول در چارچوب بورس کالا ثقیل به نظر برسد و در ساختار کلی موجود نگنجد، ولی باید به این نکته نیز اشاره داشت که عرضه‌کنندگان این قبیل کالاها، اغلب توان صادراتی چندانی ندارند و قطعا به عرضه صادراتی در بورس کالا راغب خواهند بود.این ویژگی مهم را که نیاز به یک ساختارشکنی در بورس کالا دارد، باید با یک مکانیزم گام به گام به پیش برد. به‌عنوان مثال به رغم ابراز تمایل غیررسمی شرکت‌های تولیدکننده لوله و پروفیل به عرضه در بورس کالا، تاکنون چنین رخدادی محقق نشده و همین بخش از محصولات که از یکسو از حجم معامله بالایی برخوردار بوده و از جذابیت محسوسی نیز برخوردار هستند، می‌توانند به تغییر طرز فکر به سمت جذابیت صادراتی محصولات نهایی کمک بسیاری کنند. در هر حال بورس کالا پتانسیل‌های مغفول بسیاری دارد که بخشی از آنها با ورود به بازارهای جدید خودنمایی کرده و بخش دیگر هم‌اکنون نیز وجود دارد که همچون جذابیت صادرات مواد غذایی به کشورهای منطقه قابل ذکر است. فراموش نکنیم که هم‌اکنون در بورس شیکاگو به‌عنوان بزرگ‌ترین بورس کالایی در غرب، گوساله، گاو، خوک زنده و شیر خوراکی در حال داد و ستد است و حتی معاملات آتی آن نیز منعقد می‌شود. بنابراین حرکت بورس کالای ایران به سمت محصولات نهایی با اعمال بسیاری از جزئیات فنی و تجاری، قطعا توجیه‌پذیر خواهد بود.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

واتس آپ
تلگرام
لینکداین
ایمیل

موضوعات مرتبط

اشتراک در خبرنامه انجمن تولیدکنندگان لوله و اتصالات پلی اتیلن

پست الکترونیک خود را وارد نمایید و روی ارسال کلیک نمایید .