اما درکنار این اهرم قدرتمند در تعیین قیمتگذاری پایه در بورس کالا، بهای جهانی این محصولات در بازارهای بینالمللی سبزپوش شده است که اثر متناقض خود را برجای گذاشته است. سیاستهای اخیر مسوولان این بازار به منظور کاستن از تکانههای شدید ارزی بر بهای پایه محصولات پتروشیمیایی تا حدودی از جهتگیریهای نوسان ارزی در این بازار کاسته است که حکایت از تغییر فاز جدی در قیمتهای پایه پتروشیمیاییها دارد. اگرچه اینگونه طرحها برای کنترل بازار داخلی با موفقیت نسبی همراه شده است اما این موضوع را باید درنظر گرفت که مدیریت صحیح بازار نیازمند توجه همهجانبه بوده و درنظر گرفتن تنها یک وجه از آن و مدیریت تقاضا به تنهایی امکان کاهش التهاب را برای بسیاری از گریدهای پتروشیمیایی نداشته و پیادهسازی همزمان چند طرح که علاوه بر تقاضا بخش عرضه را نیز درنظر بگیرد، میطلبد.
در کنار این امر در سراسر دنیا بستر رسمی دادوستدها یعنی بورس کالا فراتر از بازار فیزیکی و دادوستدهای نقدی ایفای نقش میکند. فعالیت بازارهای مشتقه و آتی در کنار بازار نقدی از ظرفیتهای کشف نشده بورس کالای ایران برای محصولات پتروشیمی و صنعتی و معدنی به شمار میروند. آن هم در شرایطی که این بازارها با برجستهسازی ابزارهای معاملاتی نظیر اوراق گواهی سپرده کالایی، صندوقهای کالا و حتی قراردادهای آتی از جمله اهرمهای موثر در جهت پوشش ریسک تغییرات قیمتی به شمار میروند که در کنار ایجاد اطمینان از عرضه مستمر و کافی، بستری برای هدایت واسطهگران و سرمایههای سرگردانی است که هر از چندگاهی به بازارهای کالایی نفوذ کرده و سعی در کسب سود از طرق گوناگون دارند. اینکه نتیجه سیاستهای فعلی تاکنون چه بوده و چه شرایطی را برای دادوستدهای محصولات پتروشیمیایی مهیا کرده است، موضوعی است که «دنیایاقتصاد» در گفتوگو با سیدسعید زمانزاده، کارشناس بازار و عضو هیاترئیسه انجمن ملی صنایع پلیمر ایران و انجمن تولیدکنندگان لوله و اتصالات پلی اتیلن به آن پرداخته است.
قیمت محصولات پتروشیمیایی در بازار آزاد در چه سطوحی نوسان میکند؟
این روزها به دلیل کاهش نرخ ارز در کنار تغییر محرک اثرگذار بر قیمتهای پایه محصولات پتروشیمیایی در بورس کالا یعنی برگزیدن میانگین ماهانه دلار نیمایی بهجای میانگین هفتگی، از التهاب دادوستد بسیاری از گریدهای این محصولات کاسته شده است. بهعنوان مثال در مورد پلیمر رام شده بورس کالا یعنی PVC رقابتهای قیمتی تا حدود زیادی حذف و دادوستدها در قیمتهای پایه انجام شده است. همچنین گریدهای لوله محصولات پلی اتیلنی با حجم بسیار کمتری معامله شده است. البته نمیتوان رشد قیمتهای پایه با دیگر اهرم اثرگذار یعنی قیمتهای جهانی را نادیده گرفت. چرا که رشد بهای جهانی محصولات سبب افزایش قیمتهای پایه شده است. این روزها که بحث انتخابات آمریکا بسیار حاشیهساز شده است، بازارهای کالایی با تاثیرپذیری بسیار زیادی از شرایط سیاسی و برنامههای رئیسجمهور آینده این کشور دچار تحرکات قیمتی میشوند براین اساس تقاضای هیجانی که در هفتههای گذشته در این بازارها به چشم میخورد اکنون تا حدودی فروکش کرده است و به نوعی میتوان گفت فعالان بازار در انتظار نتایج نهایی این انتخابات و منعکس شدن اثر آن بر بازار کالاهای گوناگون در اقصی نقاط جهان هستند. در کشور ما نیز به دلیل مشخص شدن سرنوشت تحریمهای یکجانبه در این انتخابات، بازار تاحدودی در هالهای از ابهام فرو رفته است. از این رو سیگنالهای رکودی و کاهش تقاضا به چشم میخورد. این برآوردی است که میتوان به کمک دادههای بازاری آن را تصدیق کرد.
تغییر فرمول قیمتگذاری پایه محصولات پتروشیمیایی در بورس کالا از طریق جایگزینی میانگین ماهانه بهای دلار نیمایی با میانگین هفتگی را چطور ارزیابی میکنید؟
این طرح قابلیت آن را دارد که هیجانات هفتگی میانگین بهای ارز نیما با ماهانه شدن را تا حدودی کنترل کند. زیرا تجمیع نوسانات چهار هفته درنظر گرفته میشود و میتوان گفت نرخ سه هفته از آن در دسترس است. از این رو میتوان گفت متقاضیان مواد اولیه پتروشیمیایی در بورس کالا با پیشبینی منطقیتری نسبت به آینده به دادوستدها وارد میشوند و هیجاناتی که پیش از آن در این بازار دیده میشد، با کاهش نسبی همراه شده است. به عبارت دقیقتر پیش از اجرای این طرح، روز شنبه پیش از اعلام نرخهای پایه جدید، متقاضیان تحرکات قیمتی ارز را رصد میکردند و یقین داشتند که عینا تغییرات بهای ارز در قیمتهای اعلامی جدید اعمال خواهد شد. از این رو شاهد ورود تقاضای هیجانی و ثبت رقابتهای قیمتی بسیار بالا در معاملات بورس کالا بودیم. درحالی که از زمانی که این جایگزینی در فرمول قیمتگذاری اتفاق افتاده است، چنین رخدادهایی کمرنگتر شده است. بهطوری که میتوان گفت رشد بهای ارز با تاخیر کوتاهمدتی که در میانگین ماهانه بهای ارز نیمایی منعکس میشود، سبب تغییر قیمت پایه مواد اولیه پتروشیمیایی میشود. این تاخیر بهعنوان فرصتی برای متقاضیان در نظر گرفته میشود تا از طریق آن تحلیل بیشتری نسبت به وقایع بازاری داشته باشند و از خریدهایی که به سمت انبارها هدایت میشود اجتناب کرده و تنها به تامین نیازمندیهای روزانه خود برای تولید محصول بپردازند.
بهنظر شما برگزیدن میانگین ماهانه بهای دلار نیمایی بهعنوان اهرم اثرگذار در قیمتگذاری محصولات پتروشیمیایی سبب ایجاد گپ قیمتی میان نرخهای بازار آزاد و بورس کالا نمیشود و امکان ایجاد بازار سیاه و قاچاق کالا را افزایش نمیدهد؟
اتفاق مثبتی که در تصمیمات اخیر بانک مرکزی دیده میشود، این است که سیاستهای منتخب به گونهای عمل میکنند که فاصله میان بهای نیمایی ارز و قیمت ارز آزاد از طریق نزدیک شدن این دو نرخ به یکدیگر کاهش یابد. از این رو این احتمال وجود دارد که بهای عامل اصلی بسیاری از رقابتهای قیمتی در دادوستدهای بورس کالا در روزهای آینده تا حدود زیادی به هم نزدیک شده یا حتی این نرخها برهم منطبق شوند. اگر این اتفاق که محتمل ارزیابی میشود رخ دهد، دغدغهای که در سوال مطرح شد برطرف خواهد شد و لزومی ندارد که متقاضی خرید مواد اولیه به فکر قاچاق یا احتکار مواد اولیه باشد. زیرا باوجود مبنای قیمتگذاری که بهای جهانی است، چنانچه نرخهای نیمایی و آزاد ارز هم یکی شود، طبیعتا بازار آزاد جذابیت خود را برای چنین فعالیتهایی از دست میدهد. اگر شما امروز مشاهده میکنید که برخی از گریدهای محصولات پتروشیمیایی در بازار آزاد بهایی فراتر از نرخهای پایه نیمایی بورس کالا دارند به دلیل برتری تقاضا بر عرضه است. نمیتوان ادعا کرد که لازم است مواد اولیه در بازار آزاد باشد و مورد دادوستد قرار بگیرد چراکه این عمل غیرقانونی است. براین اساس یکی از دلایل عمده معامله از طریق بسترهای غیررسمی همین برتری تقاضا است و تولیدکنندههایی که نیاز فوری به تامین این مواد اولیه دارند حاضر میشوند بهای بیشتری برای خرید آن محصول پرداخت کنند. پیش از این چنین عملی تخلف تلقی نمیشد و حتی دیده میشد واحدهای مختلفی که نیازمند مواد اولیه بودند وارد بازار میشدند و نیاز خود را از این بستر تامین میکردند. اما اکنون باتوجه به اعمال سیاستهای گوناگون در فرآیند معاملاتی محصولات پتروشیمیایی ریسک خرید از بازار آزاد افزایش یافته و باعث میشود که افزایش قیمت در بازار آزاد را شاهد باشیم. در نهایت میتوان گفت راهحل اصلی برای آرامش یافتن دادوستدهای محصولات، انطباق بهای ارز نیمایی و آزاد است که به نظر میرسد سیاست کلان بانک مرکزی براین اصل استوار است.
رخدادهای بازار پلی پروپیلنهای خبرساز این روزها به چه شکلی است؟ آیا کاهشها و افزایش میزان پیشپرداخت خرید در بورس کالا توانسته از التهاب دادوستدهای این گروه کالایی بکاهد؟
میتوان اظهار کرد که مشکل اصلی دادوستدهای این گروه کالایی مربوط به سمت تقاضا نبوده است. چرا که اگر اینگونه بود با پالایش تقاضا و کاهش سهمیهها این موضوع رفع میشد. درحالی که در معاملات هفته گذشته در بستر بورس کالا مجددا شاهد افزایش رقابتهای قیمتی بودیم. این امر نشاندهنده آن است که آسیبشناسی انجام شده از این محصول لزوما صحیح ارزیابی نمیشود و سمت عرضه این محصول است که نیازمند مدیریت است. درحال حاضر خبرهای خوبی نسبت به رعایت کف عرضههای گریدهای ملتهب این گروه کالایی در بورس کالا مطرح شده است. بهطوری که حداقل به میزان ۲۰ درصد کف عرضههای مواد اولیه پتروشیمیایی که معاملات آنها دارای التهاب است، افزایش یابد. در کنار این امر فرصت شرکتهای پتروشیمی برای عدم رعایت میزان کف عرضه از سه هفته به دو هفته کاهش یابد. هر دو این امور بهعنوان محرکهای مثبت کنترل بازار از سمت عرضه درنظر گرفته خواهند شد. تلاش بخش خصوصی و صنایع پاییندستی بر این است که خواسته خود در ارتباط با مدیریت بخش عرضه را به گوش مسوولان برسانیم و بخواهیم که این پیشنهادات اعمال شود. بهطوری که دستگاههای نظارتی یا بخش دولتی تمرکز خود را بر این موارد قرار دهند تا در کنار رعایت کف عرضه، به میزان حداقل ۲۰ درصد کف عرضهها افزایش یابد. در طرف تقاضا نیز تلاش میکنیم که سهمیههای تولیدکنندهها به شکل واقعی مورد شناسایی قرار گیرد تا کدهای بهینیاب به سمت راستی آزمایی هدایت شود. نتیجه امر هم کاهش نقش واسطهگرانی است که به آشفتگیهای بازاری دامن میزنند. ابتدا مسالهای که ضروری و بسیار مورد تاکید است بحث مدیریت سمت عرضه است که متاسفانه کمبود عرضهها در برخی گریدها به افزایش رقابتهای قیمتی دامن زده است. لازم است این موضوع درنظر گرفته شود که این بازار چند وجهی است و به دلایل فنی از پیچیدگیهای بسیاری برخوردار است و نمیتوان بهطور قطع گفت که مدیریت سمت عرضه به تنهایی یا پالایش تقاضا میتواند این بازار را کنترل کند. درنظر گرفتن همه عوامل موثر بر التهابهای این بازار در کنار هم موثرترین راهبرد در کاهش آشفتگیهای معاملاتی این گروه کالایی خواهد بود.
گروه کالایی پلیاتیلن در طرح جدید با چه شرایطی همراه شده است؟
بیشترین منفعت در ارتباط با تغییر میانگین ارز نیمایی مربوط به مصرفکنندههایی بود که گریدهای مورد نیاز آنها با رقابتهای قیمتی همراه نشدند زیرا هنگامی که محصولی با رقابت قیمتی مثلا به میزان ۵۰ درصد همراه میشود، دیگر کاهش نرخ پایه به میزان ۳تا ۴ درصد چندان تاثیری نخواهد داشت زیرا رقابت قیمتی ۵۰ درصدی به معنی افزایش قیمت به این میزان است که کاهش ۴درصدی را در دل خود هضم کرده است. اما در گریدهایی که دادوستد در قیمت پایه انجام شده کاهش قیمت دیده شده است. بهعبارت دیگر با اتخاذ میانگین ماهانه بهای دلار به جای میانگین هفتگی، اثرگذاری تکانههای مثبت ارزی به شکلی ملایمتر منعکس شده که بر قیمت این محصولات بسیار موثر بوده است. بازار پلیاتیلن نیز از چند جهت قابل بررسی است. در این بازار مصرفکننده نهایی رابطه مستقیمی با پروژههای عمرانی و دولتی دارد. از آنجا که شاهد کاهش چشمگیری در بودجههای عمرانی هستیم این مواد با بیمیلی متقاضیان برای خرید روبهرو هستند. از طرف دیگر برخی شرکتهای پتروشیمی به دلیل اعتبار اسنادی مدتداری که ارائه کردند انگیزه تولیدکنندهها را برای خرید افزایش دادند. از این رو بعضا موجودی انبار این واحدهای تولیدی را بالا بردند. براین اساس میتوان گفت که نه تنها قدرت خرید متقاضیان کاهش یافته است بلکه امکان فروش و تبدیل مواد اولیه به محصول نهایی نسبت به سالهای گذشته با کاهش چشمگیری همراه شده است. ازاین رو هفتههاست که این محصول در حالت تعادل به سر میبرد و حتی میزان عرضهها بالاتر از حجم تقاضاست.