این روزها در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری، موضوع اشتغال در صنعت پتروشیمی، بیش از گذشته مورد بحث قرار گرفته است. ورای این مباحث، نکته مهم، نگاه علمی و نه تبلیغاتی به این حوزه است. در صنعت پتروشیمی به ازای هر یک میلیارد دلار سرمایهگذاری حدود دو هزار شغل ایجاد میشود. این یعنی به نسبت حجم سرمایهگذاری، اشتغالزایی بالایی ندارد اما درآمد ملی را افزایش میدهد و از این منظر جایگاه کمنظیری دارد. در این صنعت از یک میلیارد دلار سرمایهگذاری میتوان تا ٤٠ سال بهرهبرداری و سالانه حدود ٣٠٠ میلیون دلار درآمد ایجاد کرد. همچنین از صادرات مواد خام جلوگیری و آن را به محصولات با چند برابر ارزش افزوده تبدیل و صادر کرد.
سرمایهگذاری در این حوزه پشتوانه خوب و مطمئنی برای صندوقهای بازنشستگی و سرمایهداران بزرگ است که با سرمایهگذاری خود ضمن کسب درآمد مناسب، جایگاه اقتصادی و اعتبار خود در داخل و خارج جهت دریافت وامهای چند میلیارددلاری با بهره مناسب را تضمین کنند. آنچه برخی نامزدهای رقیب دولت فراموش میکنند یا حداقل عنوان نمیکنند، این است که صنعت نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی برای دستیابی به اهداف توسعهای به ٢٠٠ تا ٣٠٠ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. فقط با انجام این میزان سرمایهگذاری است که تولید در میادین مشترک نفت و گاز به حد مناسبی خواهد رسید و اجازه اتلاف سالانه دهها میلیارد دلار نفت و گاز ایران در میادین مشترک با کشورهای عرب همسایه گرفته خواهد شد. این کشورها در ١٠ سال گذشته حدود ١٥٠ میلیارد دلار از سهم ایران در میادین مشترک را برداشت کردهاند. چنانچه هرچه سریعتر این عقب افتادگی را جبران نکنیم درواقع تاراج منابع غیرقابل بازگشت ملت ایران را به نظاره نشستهایم. خوشبختانه با نظر رئیسجمهور و پیگیریهای مسئولان مربوطه در دولت یازدهم، در حوزه میادین مشترک گاز در سهسالونیم گذشته اقدامات ارزشمندی انجام شد و اکنون به میزان تولید قطر نزدیک شدهایم. اما در سایر حوزهها نیاز به سرمایهگذاری کلان دهها میلیارددلاری وجود دارد. این نکتهای است که رئیسجمهور و معاوناول ایشان بهدرستی و با صداقت، با مردم در میان گذاشتهاند که تأمین چنین منابعی از داخل کشور مقدور نبوده و نیست. به بیان دیگر راهحل واقعی و قابل دستیابی برای جبران عقبماندگی، جذب سرمایهگذاری خارجی است. در صنعت پتروشیمی جهت جلوگیری از خامفروشی و اجرای پروژههای با ارزش افزوده بالا، نیاز به حداقل ٥٠ میلیارد دلار سرمایهگذاری است که با این سرمایهگذاریها درآمد کشور حدود صد میلیارد دلار در سال افزایش خواهد یافت. این سرمایهگذارهای بزرگ جایگاه ایران را در اقتصاد جهانی ارتقا و ریسک سرمایهگذاری در ایران را کاهش میدهد و ایران را به یکی از قدرتهای اقتصادی تبدیل خواهد کرد. اما سرمایهگذاری خارجی چگونه میسر میشود؟ بدون رفع کامل تحریمها و اعتماد جهانی به ایران و کاهش رتبه ریسک سرمایهگذاری در ایران، نمیتوان ادعای جذب سرمایهگذاری داشت و این همان نکتهای است که دکتر روحانی بهدرستی در دولت اول خود به دنبال رفع آن بود. وضع تحریمها در مدت نسبتا کوتاهی صورت گرفت اما برداشتن تحریمها زمانبر و سخت است. اگر نامزدی مدعی پایبندبودن به منافع ملی است باید بداند خرابکردن ساختمان بلند کار آسانی است اما ساختن آن سخت و زمانبر خواهد بود. دولت یازدهم بهدرستی، این گلوگاه را شناسایی و در جهت رفع آن تلاش کرد. ادامه این مسیر میتواند سایه نحس و ویرانگر تحریمها را از سر ملت ایران بردارد تا ما بتوانیم با استفاده از ظرفیتهای بالای کشور، ایران را به جایگاه رفیع و واقعی آن سوق دهیم و از تاراج منابعمان به وسیله همسایگان جلوگیری کنیم. در صنعت مهم و اشتغالزا و زیربنایی هوایی و ریلی نیز نیازمند جذب بیش از صد میلیارد دلار سرمایهگذاری هستیم درمجموع برای توسعه کشور در حوزههایی که دارای مزیت ویژه هستیم از جمله حوزههای نفت، گاز، پتروشیمی و انرژی خورشیدی و حملونقل هوایی و ریلی حداقل نیازمند ٥٠٠ میلیارد دلار سرمایهگذاری هستیم. نامزدهای مدعی ایجاد فلان میزان شغل پاسخ دهند آیا این میزان سرمایه در سیستم مالی ایران وجود دارد؟ آیا جمع سرمایه همه بانکها به یکدهم این مبلغ میرسد؟ مگر میشود چنین سرمایهگذاری کلانی را از بانکهای ایران تأمین کرد؟ معلوم است که نمیشود! حتی در صورت امکانپذیربودن، آیا سرمایهگذاری در این حوزههای کلان و پرریسک با منابع داخلی و نرخ بهره بانکی فعلی، کوچکترین توجیه اقتصادی دارد؟ اینگونه سرمایهگذاریها از منابع داخلی نه قابل تحقق است و نه اگر قابل تحقق باشد با بهره بانکی بیش از هشت درصد کوچکترین منطق علمی و اقتصادی ندارد. احداث یک واحد بزرگ پالایشگاهی یا پتروشیمی نیاز به دو تا چهار میلیارد یورو سرمایهگذاری دارد یعنی بین هشت تا ١٦ هزار میلیارد تومان. صندوق توسعه ملی نیز چنین منابعی ندارد. بهره این سرمایهگذاری با کارمزد و بهره بانکهای ایرانی سالانه بین هزارو ٨٠٠ تا چهار هزار میلیارد تومان خواهد بود درحالیکه سود این واحدها سالانه کمتر از این میزان خواهد بود. اجرای پروژههای بزرگ بدون استفاده از منابع ارزانقیمت خارجی یا فاینانس امکانپذیر نخواهد بود و بدون سرمایهگذاری خارجی و فاینانس امکان به بهرهبرداری رساندن و بهرهگیری مناسب از ظرفیتهای ویژه اقتصادی ایران وجود نخواهد داشت. کشورهای همسایه در دولت گذشته، صدها میلیارد دلار از ذخایر مشترک نفت و گاز با ایران، بهرهبرداری کردند. تا منابع مالی لازم تأمین نشود، نمیتوان به این شرایط خاتمه داد. کشور عراق به جای پرداخت غرامت جنگ به ایران در سالهای گذشته، دهها میلیارد دلار از نفت میادین مشترک با ایران را برداشت کرده است.
سایر کشورهای همسایه از جمله قطر، عربستان، کویت و امارات متحده نیز چنین بلایی بر سر ما آورده و میآورند. راه توقف این روند دردناک و جبران گذشته سرمایهگذاری ٢٠٠ تا ٣٠٠ میلیارددلاری در حوزه بالادستی نفت، گاز و صنایع پاییندستی است. در صنعت هوایی، ایران از مزیتهای جغرافیایی و خدادادی ویژهای برخوردار است و طبیعتا فرودگاههای ایران باید «هاب منطقه» باشند اما در عمل حتی با کشورهای کوچکی مانند قطر و امارات نیز فاصله داریم. فرودگاه امامخمینی(ره) تهران قابل مقایسه با فرودگاه قطر و دوبی نیست و تعداد پروازهای آنها نیز قابل مقایسه نیست. میلیونها مسافر اروپایی جهت سفر به شرق آسیا به جای توقف در فرودگاه امامخمینی و پرواز مجدد از فرودگاه امامخمینی مسیر خود را طولانی و به شرق آسیا به فرودگاه قطر و دوبی میروند درحالیکه مسیر ایران هم نزدیکتر و هم به لحاظ ارتفاع از سطح دریا بسیار مطلوبتر و خط هوایی ایران برای مسافران چین، ژاپن، کره و … بسیار مناسبتر و کمافتوخیزتر است. اما ما به دلیل ضعف سرمایهگذاری در صنعت هواپیمایی که پیش از این دولت رخ داد، این مزیت ویژه خود را تلف میکنیم و صدها هزار شغل در صنعت هوایی و توریسم و میلیاردها دلار درآمد را در هر سال از دست میدهیم. صنعت توریسم از جمله حوزههای با قابلیت اشتغال بسیار گسترده و درآمدزایی بالاست؛ توریستها برای آرامش و تفریح و لذتبردن از زیباییهای طبیعت سفر و هزینه میکنند. ما میتوانیم با کنارگذاشتن سختگیریهای فراتر از آموزههای دینی این حوزه را فعالتر کنیم. نگاههای بسته منجر به توریستزدایی میشود و نتیجه آن بیکاری صدها هزار جوان جویای کار است. در حوزه ریلی و سایر حوزههای پرمزیت ایران نیز اوضاع به همین منوال است. کاندیدایی که مواضع او و جریان حامی او در سیاست خارجی و ارتباط با جهان در دولت گذشته آزموده شده است، جز دادن وعدههای غیرواقعی در زمینه آمار اشتغال و فلانقدر برابرکردن حجم اقتصاد در سه سال که نوعی عوامفریبی است، متاعی برای عرضه نخواهد داشت. ما میتوانیم با حفظ عزت و اقتدار خود با استفاده از سرمایهگذاری خارجی و فاینانس در مدت حداکثر پنج سال اقتصاد ایران را در همه حوزههای دارای مزیت به سمت تحول و شکوفایی سوق داده و فضای نشاط، امید و افتخار به ایران و ایرانیبودن را در بین همه ایرانیان گسترش دهیم.