این سیگنال سرعتگیر مهمی در برابر رشد حجم معاملات در بورس کالاست و اثر مثبتی بر حجم صادرات بر جای نمیگذارد. این در حالی است که گشایشهای سیاسی احتمالی اگر با رونق واردات حتی قاچاق همراه شود، ضربه سنگینی بر بدنه ضعیف تولید خواهد بود، بنابراین بهتر است وضعیت کلی در بازارهای کالایی را با محوریت تولید صنعتی در ماههای آینده جدی بگیریم. ابزارهایی همچون خرید اعتباری مواد اولیه و فروش اعتباری محصول در چارچوب خرید دین دو ابزار مهمی است که میتواند به حمایت واقعی از صنعت منتهی شود و ریسک تولید را کاهش دهد. رونق معاملات نسیه یکی از ابزارهای مورد نیاز برای استفاده از امکان قراردادهای خرید دین است ولی راههای دیگری برای حمایت از این بازار هم وجود دارد که در ابتدا مستلزم شناخت کافی از هر بازار به صورت جزئی است. وقتی یک کالا به صورت نسیه فروخته شود و در این بین بانک یا یک موسسه اعتباری ورود کرده و مبلغ معامله را به صورت نقدی به فروشنده پرداخت کند و و در سررسید مشخص از خریدار پس بگیرد، خرید دین اتفاق افتاده است.
درسهای ارزی برای بازارهای کالایی
حجم معاملات کل فولاد در هفته گذشته در بورس کالا رقمی نزدیک به ۱۹۱ هزار تن بوده که در مقایسه با هفته ماقبل و داد و ستد ۲۴۸ هزار تنی، یک عقبگرد نسبی به شمار میرود. این افت حجم معاملات در شرایطی بود که قیمتهای پایه شمش حتی کاهش یافته بود. اگرچه میتوان گفت تضعیف عرضهها یکی از دلایل افت حجم معاملات بود ولی کاهش نزدیک به ۶۰ هزار تنی حجم داد و ستد را کاملا توجیه نمیکند.
در بازار پلیمرهای بورس کالا اوضاع مساعدتر است. در هفته گذشته نزدیک به ۵۲ هزار تن از انواع پلیمرها داد و ستد شد که در مقایسه با هفته ماقبل و معامله نزدیک به ۳۴ هزار تنی، رشد جذابی را نشان میدهد. این در حالی بود که قیمتهای پایه پلیمرها در هفته گذشته افت محسوسی داشت و همین داده به کمک تقاضا آمد. به عبارت سادهتر دو رویکرد مختلف را در بورس کالا در نوسان بهای ارز شاهد بودیم آنهم در شرایطی که هر دو بازار پلیمر و فولاد با کاهش قیمتهای پایه (به صورت نسبی) روبهرو شده بود. در بازار فولاد با توجه به حجم معاملات نسبتا بالای هفتههای اخیر، نوسان بهای ارز سیگنال مهمی برای تزریق رونق به بازار نبود ولی در بازار پلیمرها نوسان بهای ارز موجب شد تا یک جذابیت جدید به بازار تزریق شود. گویی بازار منتظر یک سیگنال محرک برای خرید بود تا معاملهگران از یک اعتماد روانی برخوردار شوند.
از سوی دیگر به تجربه ثابت شده فعالان بازار فولاد ذهنیتهای دقیقتری از وضعیت بازار داشته و البته اهمیت نوسان قیمتها در بازار فولاد بیشتر از بازار پلیمرهاست زیرا مثلا برای واحدهای نورد فولاد، سود تولید بسیار کمتر از سود اقتصادی در بازار پلیمرها در یک فرآیند تولید بوده اگرچه تولیدات پلیمری بیش از فولاد زمانبر است. این روند کلی نشان میدهد که سبک بازی فعالان این دو بازار با یکدیگر متفاوت است. موجودی پایینتر انبارهای مواد اولیه پلیمری در مقایسه با فولاد و پتانسیل فروش دو داده مهمی هستند که نمیتوان از کنار آنها به سادگی عبور کرد. تخمین کلی از مشاهده بازار فولاد در هفتههای اخیر نشان میدهد که موجودی انبارهای این صنعت از محصولات نهایی چندان بالا نبوده و موجودی مواد اولیه در این صنعت متعادل است. اما در بازار پلیمرها شرایط احتمالا متفاوت است و پایینبودن نسبی حجم خرید در هفتههای گذشته و رشد این رقم در هفته قبل با تحریم بهای ارز نشان داد که موجودی انبارهای مواد اولیه پایین است و نگرانی از دورنمای بازار موجب شده تا تقاضای مواد اولیه به صورت دستساختهای سرکوب شود.
این مطلب در صورت صحت یک ذهنیت دیگر را هم ایجاد میکند و آن مشکلات فروش محصولات نهایی پلیمری است آن هم در ماه رمضان و چندگانگی بهای ارز و عقبگرد خریداران. همین اختلافات بین دو بازار موجب میشود تا ذهنیتهای مختلفی در بازار شکل بگیرد و در یک کلام نمیتوان برای هر دو بازار یک نسخه واحد پیچید. در ابتدا ذکر این مطلب ضروری است که فعالان بازار فولاد نگاه تجاری قویتری داشته و فعالان بازار پلیمرها بیشتر صنعتگر هستند تا تاجر. همین نکته ضرورت پوشش ریسک را در بازار پلیمرها تقویت کرده آنهم در شرایطی که اهمیت این بازار و صنعت در مسیر اشتغالزایی، بیش از سایر بازارهای موجود در بورس کالاست. باید پذیرفت که هیچ فاکتور پوشش ریسک نرخ قدرتمندی در بورس کالا وجود ندارد و با توجه به نرخ بالای هزینه پول (نرخ بهره رسمی) قراردادهای سلف کمکی به پوشش ریسک نکرده ولی شاید توسعه قراردادهای کشف پریمیوم یا راهاندازی قراردادهای گواهی سپرده به انضمام صندوقهای کالایی بتواند کمکی برای این بازار باشد. اما در نهایت توجه به قراردادهای خرید دین با نرخهایی بازارپسند و پایینتر از نرخهای رسمی بانکی یکی از ابزارهای حمایتکننده از ریسک تولید و تجارت است که هنوز شاهد آغاز به کار آن نیستیم.
سیگنال جهانی به بازار داخلی
بازارهای جهانی اگرچه هنوز در یک روند صعودی عمومی قرار دارند ولی در روزهای اخیر میل به تعدیل نرخ پیدا کرده و از شتاب رشد قیمتها کاسته شده است. این در حالی است که بازار نفت خام، محصولات پتروشیمی و فلزات پایه حتی تعدیل نرخ پیدا کردهاند و برخی پیشبینیها برای کوتاهمدت تا میانمدت از احتمال افت قیمتها حکایت دارد. در بازار فولاد هنوز جریان غالب، افزایشی ارزیابی میشود ولی نمیتوان با اعتماد در این خصوص صحبت کرد زیرا بعد از مدتها در بورس آتی شانگهای شاهد کاهش قیمت فیوچرز (آتی) فولاد هستیم؛ سنگآهن نیز پس از مدتها کاهشی شد اگرچه نرخهای فعلی به قدری بالاست که حتی تعدیل جزئی و مقطعی قیمتها اصلا به چشم نمیآید. در بازار پلیمرها نیز بعد از یک روند صعودی قدرتمند شاهد آرامش نسبی قیمتها با تمایل به افت نرخ هستیم ولی در این بازار هم قیمتها به شدت بالاست تا جایی که با موضعگیری خریداران روبهرو شده ولی هنوز رخداد خاصی در این بازار تجربه نشده است.
اما نکته جالب توجه آنکه دولت چین در برابر رشد قیمت کالاییها نه تنها موضعگیری کرده بلکه دست به مداخله ملایم در بازارهای کالایی زده است اما تجربه نشان داده که این کشور روند عمومی بازارها را نه تنها دستکاری نمیکند بلکه از مسیرهای پیشبینی شده به نفع خود استفاده میکند. باید پذیرفت که از سال ۲۰۱۵ با آغاز روند نزولی قیمتها در جهان و نزدیکنشدن به رکوردهای قبلی، حجم سرمایهگذاریها در معادن و کارخانههای بزرگ صنعتی (حتی فولاد) کاهش داشته و اغلب زنجیره تولید (از مواد معدنی و ذخایر هیدروکربوری تا محصول نهایی) در اقصینقاط جهان توسعه متوازن نداشته است و همین داده در نهایت موجب شده تا با بازگشت تقاضا شوک قیمتی بزرگی در ماههای اخیر تجربه شود که با توجه به تمامی این موارد و در صورت استمرار بالاماندن تقاضا، سیگنال افزایشی قیمتها به این زودیها عقبنشینی نخواهد کرد. نکته مهم آنکه تنشهای ژئوپلیتیک، قرنطینه و شیوع ویروس کرونا همگی اثرگذار خواهند بود و به بخشهای مختلف در برخی اقتصادهای جهان هجوم آورده است.
هند، ترکیه، شرق مدیترانه، آفریقای جنوبی و حتی برزیل با مشکلات بسیاری روبهرو هستند که اثر خود را بر بازارها بر جای خواهد گذاشت. در نهایت باید اینگونه عنوان کرد که جریان عمومی قیمتها هنوز افزایشی است و به احتمال قوی بهزودی سقفشکنیهایی تاریخی را مشاهده خواهیم کرد. اگرچه هماکنون نیز در بازارهای مس، سنگآهن و بسیاری از محصولات کشاورزی سقف تاریخی جابهجا شده است.
خروجی این موارد در نهایت این نکته است که جریان غالب در بازارهای جهانی هنوز هم افزایشی است و تعدیل قیمتها احتمالا مقطعی است و حتی تعدیل نرخ و تثبیت در همین سطوح نیز یک موفقیت قیمتی بزرگ به شمار میرود و دادهای قدرتمند از رونق در نرخهای بالای فعلی است ولی الزاما به معنی رونق در بازار داخلی نخواهد بود. به عبارت سادهتر در شرایط فعلی که احتمال عقبگرد تقاضا در بازار داخلی وجود داشته و بهای نفت خام و کالاییها در سطوحی به نسبت بالا قرار دارد، بهترین مسیر حمایت از تولیدات داخلی از جاده صادرات عبور میکند که به گشایشهای منطقهای و بینالمللی و حمایت از مسیر نرخ ارز نیاز دارد.