برندگان و بازندگان پروژه «خروج»

در اقصی نقاط جهان بورس‌های کالایی را به‌عنوان مهم‌ترین‌ رکن و شاید مدرن‌ترین شیوه داد‌و‌ستد فیزیکی به شمار می‌آورند که در کنار کاهش هزینه‌های مبادله و امنیت بیشتر معاملات، مورد توجه دولت‌ها نیز قرار گرفته است.

به گزارش روابط عمومی انجمن صنفی تولیدکنندگان لوله و اتصالات پلی اتیلن به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، در اقصی نقاط جهان بورس‌های کالایی را به‌عنوان مهم‌ترین‌ رکن و شاید مدرن‌ترین شیوه داد‌و‌ستد فیزیکی به شمار می‌آورند که در کنار کاهش هزینه‌های مبادله و امنیت بیشتر معاملات، مورد توجه دولت‌ها نیز قرار گرفته است. با توجه به سابقه تاریخی بورس‌های کالایی شاهد امکان حضور واقعی عرضه‌کننده اصلی و خریدار نهایی و کشف شفاف قیمت‌ها هستیم؛ همچنین مشاهده حجم عرضه فیزیکی و تقاضای واقعی و همچنین استفاده از ابزارهای مالی جدید در کنار حمایت‌های اعتباری و حضور موسسات مالی در کنار بورس‌های بزرگ، ویژگی‌هایی است که باعث شده تا بورس‌های کالایی به اقصی نقاط جهان تعمیم پیدا کنند.

 

در گذشته طرز فکر غالب، وجود بورس‌های کالایی در بازارهای مصرفی بوده، ولی هم اکنون این عرف معاملاتی به دلیل پراکنده شدن بازارها و وجود انبار در غالب کشورهای جهان تغییر کرده است؛ بنابراین تلاش بورس‌های کالایی توانسته است تا مشتریانی از اقصی نقاط جهان را جذب کرده و محصولات را در‌نقاط مختلف دنیا تحویل دهد. تقریبا تمامی ویژگی‌های فوق در بورس کالای ایران دیده می‌شود و شاهد قدم گذاشتن این نهاد مالی به بازارهای مختلف هستیم؛ هرچند که سرعت حرکت آن هنوز کند است. با توجه به این موارد هیچ بازار یا ساز‌و‌کار مشابهی در کشور وجود ندارد که جایگزین بورس کالای ایران شود؛ هرچند هنوز هم نقاط ضعفی همچون حمایت‌های اعتباری وجود دارد.

 

ویژگی دیگر بورس کالا را باید در کالاهای مورد معامله در آن دانست. این بورس هم اکنون بزرگ ترین مرکز تامین مواد اولیه، مواد غذایی، محصولات و ملزومات تولید به شمار می‌آید که تغذیه بازارهای داخلی را به عهده دارد؛ یعنی تنها محصولاتی در رینگ داخلی بورس کالا عرضه می‌شود که تقاضای داخلی داشته باشد. محصولات کشاورزی، مواد غذایی، مواد اولیه پتروشیمی در گروه‌های شیمیایی و پلیمری، مواد اولیه پالایشی، انواع فلزات و فولاد و حتی مواد معدنی است. کالاهای فوق آن دسته از مواد اولیه و محصولاتی نیست که در اقتصاد ایران کم اهمیت بوده باشد تا جایی که عدم تامین نیاز بازار از هم کدام از این کالاها خود پتانسیل ایجاد بحرانی جدی در صنعتی خاص را ایجاد خواهد کرد و این ادعا بارها تجربه شده است.

 

نکته دیگر شفافیت معاملات است، زیرا با ثبت داد‌و‌ستد در بورس کالا، مالیات بر ارزش افزوده به‌صورت قطعی قابل وصول بوده و آمار معاملات نیز به گونه‌ای شفاف خواهد بود که فضایی برای فرار مالیاتی وجود ندارد. این در حالی است که ذات معامله در بورس کالا خود از معافیت‌های مالیاتی برخوردار بوده یعنی ناخودآگاه واحدهای بزرگ تولیدی، فعالان و شرکت‌های مهم تجاری و مخصوصا آن دسته از بنگاه‌های اقتصادی که از شفافیت بالاتری برخوردار هستند، میل به حضور و داد‌و‌ستد در بورس کالا داشته هرچند که فرآیند خرید یا بازاریابی آن نیز آسان‌تر است.

 

با توجه به تمام این موارد، باز هم برخی از افراد و ارگان‌های محدود کم و بیش، ممتد یا منقطع، از خروج محصولات از بورس کالا خبر می‌دهند؛ رخدادی که توجیه اقتصادی چندانی نداشته هرچند که در پاره‌ای از اوقات، به افزایش توان اجرایی برخی بنگاه‌های اقتصادی افزوده است. البته این افزایش قدرت مانور مطلبی نیست که در نهایت به سود شفافیت تمام شده یا نقطه قوتی برای اقتصاد کشور محسوب شود یعنی غالبا توجیه‌پذیر نیست.

 

این در حالی است که خروج محصولات از بورس کالا که در برخی رسانه‌ها از آن به‌عنوان پروژه خروج یاد می‌شود، بیش از سایر صنایع و کالاها درخصوص محصولات پتروشیمی با محوریت پلیمرها خودنمایی کرده است. به‌عنوان نمونه از زمان آزادسازی قیمت‌ها در تیرماه سال 93 تاکنون یعنی در مدتی قریب به 2 سال، شاهد تلاش محسوس برای خروج محصولات پتروشیمی از بورس کالا بوده‌ایم هرچند که شمارش «دنیای اقتصاد» نشان می‌دهد که در این مدت، 12 بار سناریوی خروج تعقیب شده است. به عبارت ساده‌تر هر دو ماه یکبار شاهد تلاش‌ها و حتی نامه‌نگاری‌هایی در راستای سناریوی خروج بوده‌ایم که غالبا از دفتر وزیر صنعت، معدن و تجارت کلید خورده است. سوال اینجاست که چنین اقدامی چرا انجام گرفته و چه کسی باید پاسخ فرصت‌سوزی‌های صورت گرفته را بدهد.

 

با توجه به واقعیت‌های بورس کالا، هم‌اکنون غالب تولیدکنندگان در صنایع پایین‌دستی یا بنگاه‌های اقتصادی مشابه، مواد اولیه یا ملزومات تولید خود را از بورس کالا تامین می‌کنند؛ یعنی در صورت خروج محصولات از بورس کالا، اولین بنگاه اقتصادی که پتانسیل ضرر و زیان خواهد داشت را باید صنایع پایین دستی دانست. این در حالی است که بارها تشکل‌های مختلف در صنایع پایین دستی گوناگون حمایت کامل خود را از ساز‌و‌کار بورس عنوان کرده و نقطه ضعف اصلی را در شدت و ضعف عرضه‌ها یا قیمت‌های پیشنهادی یا نبود حمایت‌های اعتباری دانسته‌اند.

 

با توجه به وجود خام‌فروشی به‌عنوان یک نقیصه مهم و جدی در اقتصاد ایران، عدم عرضه محصولات در بورس کالا از یکسو نیاز واقعی بازار را نشان نداده، از سوی دیگر فضایی کم‌ریسک‌تر را برای صادرات فراهم می‌آورد. نکته دیگری که می‌تواند برندگان و بازندگان خروج محصولات از بورس کالا را نشان دهد بحث شفافیت است.

 

برخی افراد حقیقی و حقوقی که سال‌ها به کمک عدم شفافیت اقتصادی از پرداخت مالیات گریخته یا حتی اسمی از آنها در ساز و کارهای تجاری و تولیدی وجود ندارد، قطعا موضع موافقی در برابر بورس کالا اتخاذ نمی‌کنند چون منافع آنها تحت‌الشعاع قرار گرفته و میلی به شفاف‌سازی ندارند. هرچند که در ادبیات اقتصادی چنین فرآیندهایی به فساد نزدیک خواهد بود حتی در پاره‌ای از اوقات از آنها به‌عنوان مافیا یاد می‌شود، ولی این قبیل تندروی‌ها حداقل در کلام، چندان مطلوب نخواهد بود.

 

در هر حال برخی واحدهای بزرگ که تمایلی به عرضه محصولات در بازار داخلی نداشته، مایل نیستند ارقام تولیداتشان شفاف شده یا حتی از شفافیت مالی و مالیاتی گریزان هستند، قاعدتا در برابر بورس کالا موضع‌گیری کرده ولی بنگاه‌های اقتصادی بزرگ و شفاف قطعا از این فرآیند استقبال می‌کنند. در نهایت آن بخش از واحدهای تولیدی کوچک‌تر که شاید از مجوزهای معتبری نیز برخوردار نیستند هم میلی به حضور و خرید در بورس کالا نداشته هرچند که اسناد مالیاتی درست و معتبری نیز ندارند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

واتس آپ
تلگرام
لینکداین
ایمیل

موضوعات مرتبط

اشتراک در خبرنامه انجمن تولیدکنندگان لوله و اتصالات پلی اتیلن

پست الکترونیک خود را وارد نمایید و روی ارسال کلیک نمایید .