تغییر جو روانی در بازارها، بهخصوص بازار محصولات پتروشیمیایی، مشهود است؛ آنهم در شرایطی که احتمال تعدیل در تحریمهای ظالمانه، اوضاع بازار داخلی را از مسیر انتظارات و جو روانی حاکم بر معاملات و حتی واسطهگری دگرگون میسازد. شواهد این نکته را هماکنون کم و بیش میتوان مشاهده کرد، ولی به مرور زمان به احتمال قوی فراگیر خواهد شد. تجربه نیمه دوم سال ۹۳ و همچنین سال ۹۴ نشان داد که شرایط تورمی در بازارهایی همچون بازار محصولات پتروشیمی با محوریت پلیمرها دائمی نخواهد بود و با تغییر فاز انتظارات از مسیر بهای آزاد ارز، باید منتظر تغییر دادههای بسیاری بود که میتواند نبض بازار را متناقض از قبل به تپش وادارد. به عبارت سادهتر، باید احتمال این نکته را در نظر گرفت که جریان انتظارات در بازار داخلی با محوریت بهای آزاد ارز تغییر جهت داده و از مسیر تورمی خود فاصله گرفته است. این مطلب به معنای آن است که جریان تورمی، خود را برای تبدیل شدن به جریان رکودی در انتظارات آماده کرده است؛ البته اگر برخی دادههای قیمتی بگذارند. رهگیری این نکته که جریان انتظارات در بازار داخلی پلیمرها به چه سمتی است، میتواند یکی از مولفههای بسیار مهم در حجم تقاضای موثر باشد که مولفهای برای رهگیری حجم تولید و موجودی انبارها به شمار میرود. با توجه به موارد فوق، اوضاع اینگونه خواهد بود که به نسبت قیمتهای پایه و نوسان آنها، میزان تقاضا و رقابت برای خرید در بورسکالا تعیینکننده جریان غالب قیمتی است. همین موارد نیز خود شاخصی از حجم تولید در صنایع تکمیلی بوده است؛ آنهم در وضعیتی که اثر بهای ارز آزاد را نمیتوان بر جذابیت خرید در بازار داخلی و توان بازاریابی صادراتی نادیده گرفت. وقتی در خصوص جو روانی در یک بازار صحبت میکنیم، نمیتوانیم این جو یا ذهنیتهای متناقض و پراکنده را جمعآوری و رصد کنیم؛ بنابراین امکان خطا در محاسبات بسیار زیاد است. در چنین اوضاعی همیشه از یک شاخص استفاده میکنند که لیدر یا جریانساز اصلی انتظاری در این بازار یا هر بازاری است. اینگونه سادهتر میتوان وضعیت پیشرو را تخمین زد.
نهتنها در بازار پلیمرها، بلکه در بازار فولاد یا مواد غذایی و حتی مسکن و مصالح ساختمانی هم اوضاع اینگونه است و بازارها در نهایت از یک لیدر روانی یا انتظاری بهره میبرند. در سالهای گذشته، ابتدا سکه طلا، سپس دلار آزاد و پس از آن شاخص بورس، لیدر روانی بازارها بوده و انتظارات را هدایت کرده است. در شرایط فعلی شاید بتوان برای بازارهای داخلی پلیمرها بهای آزاد ارز و برای بازارهای جهانی همان شاخص سنتی یعنی قیمت نفت خام را در نظر گرفت. این در حالی است که جرقههای رشد قیمت نفت خام ادامه یافته و نفت برنت بالای ۸۰دلار بهآرامی فراگیر و تثبیت شده است. اما دلار آزاد نهتنها افزایشی نیست، بلکه کف قیمتی مشخصی را نمیتواند برای کوتاهمدت به رسمیت بشناسد. اینکه بهای سنا یا قیمت بازار متشکل چه نرخی است، یک داده مهم ارزیابی میشود؛ زیرا اولین سرعتگیر یا کف روانی و فنی بهای دلار آزاد خواهد بود، ولی پایدار نیست. کف مقاومتی اصلی را باید در بهای نیمایی ارز جستوجو کرد. دلار نیمایی تاکنون ۲۵هزار تومان را هم تجربه کرده و در مسیر افزایشی قرار دارد. بهتر است این را در نظر بگیریم که در گذشته دلار آزاد حتی به صورت مقطعی پایینتر از بهای نیمایی ارز معامله شده است. در هر حال بهای دلار آزاد کاهشی بوده؛ بنابراین انتظارات تورمی در بازار محصولات و ترکیبات پتروشیمیایی کاهشی است و به مرور زمان این جو انتظاری شتاب میگیرد. موارد فوق احتمال کاهش تقاضا در بازار داخلی مواد اولیه با محوریت بورس و بازار را دارد؛ اما بالابودن نسبی قیمتهای جهانی به این معنی است که بازارها در دنیا هنوز در فاز رونق قرار دارند و میتوان برای صادرات تولید کرد. این در حالی است که بازارهای صادراتی ما اغلب به منطقه محدود شده، بنابراین بهتر است به فکر افزایش سهم بازار در مناطق دیگر جهان باشیم یا حواسمان به بازارپسندی قیمتها باشد. دلیل اصلی آن را باید در کاهش ارزش لیر ترکیه، سرمایهگذاری برای تولید در بازارهای هدف و البته کاهش تقاضا به دلیل قیمتهای بالای جهانی در نظر گرفت. این مطلب یعنی قیمتهای پایه و میزان رقابت برای خرید، مولفههای اصلی برای بازارپسندی صادراتی از مسیر قیمتهای پیشنهادی هستند؛ آنهم در شرایطی که نیاز به حمایتهای جانبی از بازار را باید جدی گرفت.
دادههای حمایتی موردنیاز از بازار
اگر قیمتها بالا باشد و به هر دلیل پایین نیاید و تقاضا نیز گام به گام تضعیف شود؛ سادهترین تعریف از وضعیت رکود تورمی است که هم از رکود و هم از تورم بدتر است. این شرایط در بازار پلیمرها آشناست؛ ولی ممکن است فراگیری بیشتری داشته باشد. حجم معاملات و عرضهها در کنار وضعیت تقاضا با قیمتهای بالای فعلی همخوانی ندارد؛ یعنی در نرخهای موجود باید انتظار رونق گسترده را داشت؛ ولی بازار اینگونه نیست؛ اگرچه ارقام ثبتشده از رقابتهای بورسکالا نگرانکننده ارزیابی میشود.
اینکه بپذیریم بازار از این پس به حمایتهای جدیدی نیاز دارد، خود موفقیت بزرگی است؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از تصمیمسازان هنوز به این ذهنیت نرسیدهاند یا عملکرد آنها در این مسیر نیست. بهوضوح میتوان گفت، در هفتههای گذشته بازار محصولات پتروشیمیایی به عرضههای بیشتری نیاز داشت و رهگیری رقابت برای خرید همین مطلب را اثبات میکند. بنابراین ناهماهنگی در ارکان مختلف بازار یعنی افزایش سقف مجاز خرید بهینیابی در بورسکالا در کنار عدمرشد عرضهها به رشد قیمت در چارچوب رقابت برای خرید منجر شد. در نهایت برای گام اول حمایت از بازار، افزایش حجم عرضه را باید در دستور کار قرار داد تا نیازهای صنایع تکمیلی به نحو احسن تامین شود. در کنار آن مکانیزم قیمتگذاری را باید مورد بحث قرار داد تا جذابیتهای صادراتی محصولات تحتالشعاع بازارهای منطقه قرار نگیرد. در کنار آن حمایتهای اعتباری را باید جدی گرفت. بر مبنای آمارهای بورسکالا تا هفته منتهی به ۱۰دیماه تنها ۵هزار و ۲۰۰تن پلیمر به صورت اعتباری (نسیه) در چارچوب معاملات رسمی بورسکالا انجام شده که رقم پایینی است. البته این رقم به معاملات اعتباری مستقیم بین تولیدکننده و خریدار در بورسکالا تعمیم پیدا نمیکند و شامل السی داخلی نیست. نکته مهم اینکه در هر حال به معاملات اعتباری بهشدت نیاز داریم و این شیوه معاملاتی از هر طریقی که در اختیار قرار بگیرد، جذاب است. در کنار آن در اختیار بودن مواد اولیه، تنها از مسیر رشد عرضهها میسر نمیشود، بلکه شرایط عرضه و زمان تحویل را نیز باید در نظر گرفت. اینکه حجم عرضهها نقدی یا سلف باشد، نکته دیگری است که اهمیت دارد. تا هفته منتهی به ۱۰دیماه، ۸۱۹هزار تن پلیمر در بورسکالا به صورت سلف معامله شده که رقم برجستهای است؛ اگرچه در مقایسه با مدت مشابه سال قبل افت ۵/ ۱۴درصدی داشته است. هرچقدر عرضه سلف کاهش داشته باشد و عرضه نقدی افزایش یابد، ماده اولیه بیشتری در کوتاهمدت در اختیار مصرفکننده قرار میگیرد و هزینه تامین مالی کمتری دارد. خردهفروشی از دیگر رویکرهای جذاب حمایتی از تامین امن مواد اولیه است که استمرار عرضه در حجم پایین را تضمین میکند و هزینههای جانبی کمتری برای خریدار نهایی پلیمرها خواهد داشت.